چیزی که درباره فیلم سینمایی نمی دانید ممکن است بیش از آنچه فکر می کنید هزینه داشته باشد

به دلیل نقدها و بازخورهای منفی، از نمایش عمومیِ این نسخه از فیلم منصرف شدند. و علاوه بر آن، بیآنکه آنها مطلع باشند، به دلیل ابتلا به سرطان گلو، مریضاحوال بود. جشنواره آمریکایی فیلمساز مستقل بزرگ آینده میزبان بعدی فیلم سینمایی آکو بود که این جشنواره در راستای معرفی فیلمسازان جوان و مستقل در اقسا نقاط دنیا فعالیت دارد. تماشای این عنوان از فیلم های سینمایی وحشتناک را از دست ندهید. آشنا پس از پایان نشست، دربارهٔ شباهت ظاهری مشاور رئیسجمهور در این فیلم به خودش گفت: «حاتمیکیا بزرگتر از این حرفهاست که به کسی طعنه بزند، من هم این موضوع را به خودم نگرفتم.» ایران پیشبینیها دربارهٔ واکنشهای احتمالی دولت به خروج را «شیطنت اهالی رسانه» عنوان کرد. پس از اینکه تا حدودی با دغدغههای ذهنی حنایی بعد از اولین ارتکاب قتلش آشنا میشویم، دیگر همه چیز روی یک روند تکرار به جلو پیش میرود. از این گذشته، در دهه ۱۹۳۰، صاحبان سینماها، دیگر تمایلی برای پخش فیلمهای صامت نداشتند و استودیوهای فیلمسازی مجبور بودند بر روی فیلمهای صامت خود، موسیقی و جلوههای صوتی بگذارند. دیسکهای صوتی فعلی فیلم که باقی مانده، مربوط به نسخه آمریکایی آن است و در نتیجه همزمانی صوتی-تصویری با تصاویر نسخه بینالمللی باقی ماندهٔ، ندارد (چرا که، بخشهایی از تصاویر فیلم خلاصه و کوتاه شده بود) البته هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که نشان دهد نسخه بینالمللی فیلم واقعاً چگونه و به چه صورت بودهاست.

به همین منظور دو کارگردان به نام «ارنست لامله» و «فرانک مککورمیک» در اواسط اوت ۱۹۲۹، حدود نیمی از صحنههای فیلم را به صورت ناطق کارگردانی کردند و برای باقیماندهٔ فیلم، موسیقی متن و جلوههای صوتی ویژه ساختند. فیلم از لحاظ جلوههای ویژه نظرات متعدد و عموماً مثبتی را به خود جلب کرد اما از لحاظ تصویر گری واقعیت، شخصیت سازیهای دروغین و نمایش چهرهٔ ایرانیان انتقادات زیادی به آن وارد شد؛ به طوری که عدهای این فیلم را نژاد پرستانه نامیدند. چون نسخهٔ «موزهٔ جرج ایستمن» از همهٔ نمونههای دیگر بهتر است، بسیاری از نسخههای ویدئویی خانگی بعدی از این فیلم، از روی آن کپی شدهاست. از دیگر جوایز معتبر سالانه این شاخه هنری میتوان به جوایز بفتا، گلدن گلوب و گرمی برای بهترین موسیقی فیلم اشاره کرد. در نتیجه، استودیوها دیگر مثل سابق، وقت و هزینه خود را برای ایجاد یک نسخه صامت اضافی از فیلم، تلف نمیکردند. سپس در ادامه، «شبح»، پس از نجات جان «رائول» و «سربازرس لِدو» و رها کردن آنان، «کریستین» را با خود برده و سوار بر کالسکهٔ رائول، فرار میکند. سپس با توصیههای لان چینی و دیگران، یونیورسال استودیوز از روپرت جولیان خواست تا سکانسهای فیلم، دوباره تصویربرداری شود و سبک و سیاق روایتِ داستان نیز تغییر یابد؛ چرا که بیم آن میرفت یک فیلم ملودرام گوتیک ترسناک، هزینهٔ سنگینِ ساخت فیلم را بازنگرداند.

جالب اینکه این صحنه، بهعلاوهٔ صحنهٔ مربوط به خوانندگی «مری فابین» در نقش «کارلوتا» و نیز اجرای ماری فیلبین در تالار اپرا، همگی با سرعت ۲۴ فریم در ثانیه (یعنی ویژهٔ نسخههای ناطق) ضبط شدهاست و بعداً به آن اضافه شدهاست (که بدان معناست که همگی دوباره تصویربرداری و کارگردانی شدهاند). صحنههای ۲۴ فریم بر ثانیه، جایگزین صحنههای صامت شدهاست. پس از آن، بیشتر صحنههای ساخته شده توسط روپرت جولیان را مجدداً تدوین نموده و به فیلم افزودند. بنا به گفتهٔ «چارلز ون انگر» فیلمبردارِ فیلم، در مدت تصویربرداری، لان چینی و سایر بازیگران، روابط صمیمانهای با روپرت جولیان کارگردان فیلم نداشتند. بهترین نسخهٔ این فیلم، نمونهای بود که از نگاتیوهای موجود در بایگانی «موزهٔ جرج ایستمن» در اوایل دهه ۵۰ میلادی، توسط یونیورسال استودیوز تهیه شد. نسخه اصلی ۱۹۲۵ فیلم، تنها به صورت نمونههای ۱۶ میلیمتری و «جهت نمایش در منزل» توسط یونیورسال استودیوز در دهه ۳۰ میلادی و با استفاده از نگاتیوهای اصلی فیلم، تهیه شده بود و تعدادی اندکی از آنان موجود است که هیچیک کامل نیست. این صفحه آخرینبار در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴ ساعت ۱۶:۵۷ ویرایش شده است. علاوه بر اینکه قصه این سریال تقلیدی از قصه فیلم مارمولک است و حتی از دیالوگهای فیلم مارمولک در این سریال استفاده شده، نام این سریال نیز ترجمهای از لغت مارمولک به زبان ترکی است.

و بعد از آن در ۱۷ اکتبر ۱۹۲۵ در هالیوود نیز به نمایش درآمد. همچنین شرکت فرانسوی ممنتو پیکچرز، تهیهکنندگی و فروش بینالمللی قهرمان را برعهده داشته که این فیلم را در فرانسه نیز اکران کرد. برای نسخه اکران شده در نیویورک در روز اول، قرار بود «پروفسور گوستاو هینریش» موسیقی بسازد، اما چون موسیقیاش در آن روز آماده نشده بود، «یوجین کونت» یک موسیقی انتخابی مشتمل بر آریاهای فرانسوی و قطعاتی کوتاه از موسیقی فاوست فراهم آورد. چون قرار بود دکورها و آرایههای سنگین فراوانی در داخل این ساختمان بکار رود، این استودیو، اولین استودیویی است که در ساخت آن از بتُن و میلگرد فولادی استفاده شد و به همین دلیل، تا سال ۲۰۱۴ پابرجا بود و آن را خراب نکردند. سفر پرماجرای بومن چون سفر اسطورهای اودیسه سفری برای بازگشت است، اما آنکه برمیگردد با آنکه سفر را آغاز کرده است، تفاوتهای بنیادینی خواهد داشت. مراحل اولیهٔ تولید فیلم، از اواخر سال ۱۹۲۴ آغاز شد؛ اما کارها به خوبی پیش نرفت. آقای حکمتی (پرویز فنیزاده)، آموزگار جدید مدرسهای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مسیّب (عباس دسترنج) را از کلاس بیرون میکند. «رائول» موفق میشود «کریستین» را از چنگال «شبح» درآورد.